سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقدی بر نظر انشتین در مورد عشق

انشتین در مورد عشق میگوید: " عشق مثل ساعت شنی می ماند ،همزمان که قلب را پرمی کند مغز را

خالی می نماید"

به نظر من این تعریف می تواند تنها تعریف یک عشق مادی باشد مثل عشق به ثروت ، عشق به قدرت  عشق به جنس مخالف ولی تعریف جامعی نیست، تعریف جامع عشق باید شامل عشقهای غیر مادی هم بشود بله عشق به ثروت  یا به قدرت یا به جنس مخالف ویا عشقهای نظیر اینها قلب را پر و مغز راخالی میکند تا بدانجا که عاشق ممکن است جانی و جنایتکار هم بشود.چه بسا که در این وادی کسانی یا کسان بیشماری هم قربانی هوی و هوس فرد شدند ، در این تعریف اگر کلمه هوی یا هوس را به جای عشق بکار ببریم زیبنده تر است ، اگر انشتین گفته بود هوی و هوس مثل ساعت شنی می ماند ، همزمان که قلب را پر میکند مغز را خالی می نماید ،تعریف جامعی کرده بود .

نمی شود کتمان کرد  که در موارد معدودی عشق مادی هم میتواند با شد و آسیبی هم ایجاد نکند هرچند که عشق به دنیا و مقام و حتی جنس مخالف در اغلب اوقات به بیراهه کشیده می شود و باعث ضرر وزیان برای فرد و جامعه می گردد ، بر خلاف این نوعی از عشق هم هست که فرد را هرگز به بیراهه نمی کشاند و ضرر و زیانی ایجاد نمی کند و آن عشقهای  معنوی هستند .معنویت تنها به دین و عقیده خاصی محدود نمی شود مسلمان یا مسیحی یا زرتشتی هرکدام میتواند معنوی باشند و در اینصورت عشق هرکدام از اینها نه تنها مضر نخواهد بود بلکه نافع  و قابل احترام است ، اینها معمولاً انسانها را دوست دارند خالصانه به طبیعت عشق می ورزند ، اخلاق ، روش و منش خوب را ستایش می کنند و خود عامل به آن هستند ، عشقشان همزمان که دل را پر میکند عقل راهم به کمال میرساند و پرمیکند اینجا دیگر عشق به اندازه یک ساعت شنی ، کوچک و حقیر نیست اینجا عشق چشمه جوشانی است که روح و جسم ، عقل و دل ، رفتار و کردار و شخصیت بیرونی و درونی فرد را آرایش میدهد ، در اینجا شخص عاشق نگاهش متفاوت   می شود یک برگ گل را میبیند و میگرید ، صدای بلبل شیدایی روحش را به عالم عرفان سوق میدهد ناله مریض و مظلومیت بچه یتیم گرسنه ای آشفته اش میکند و شادکامی انسانها از هر مسلک وزبان ورنگی که باشند مسرورش می نماید ، آنچه که معشوق معنویش را خوشحال کند ، خوشحالش میکند و هر چه که معشوق معنویش را بیازارد، او را هم مورد آزار قرار میدهد .در رابطه با نظر انشتین در مواردی تنها عشق به جنس مخالف از منظر گاه  حفظ بقاء و آرامش و التیامی که طرفین از هم می گیرند چیز مثبت و سازنده ایست و نمی شود آنرا کتمان کرد هرچند که حتی اگر این عشق هم واقعی باشد درمواردی باعث جنایت و افسار گریختگی خواهد شد علاوه براین گاهاً سوءاستفاده افردای ناباب که خود را عاشق وانمود میکنند و درحقیقت چیزی جز حیوان بی ارزش دیو سیرتی نیستند باعث تلاطم وطوفان درونی فردی خواهد شد که مورد نیرنگ قرار گرفته است بدیهی است این نوع نتایج نمی تواند منبعث از عشق معنوی که درمعنا حاکی از صداقت ، درستی ، صفا ، لطافت ، جلا و... است باشد ، به زبان دیگر عشقهای مادی میتوانند آلوده شوند ولی عشقهای معنوی هرگز آلوده نمی شوند.عشقهای مادی چون آلوده اند مغز را تهی میکنند و دل را پر از کینه ، نفاق و ریا و لی عشقهای معنوی چون پا کند مغز را پر میکنند از فکر خدمت به انسانها ، از فکر زیباییهای خلقت ، از تفکر د رآفریده و آفرینش و دل را پر    می کنند از صفا ، صمیمیت و محبت ، آری عشق معنوی مغز و دل را نورانی میکند و عشق مادی دراکثر موارد مغز و دل را درظلمت و جهالت فرو میبرد.